کوهمره کاکایل خوش اندی
یادباد آبادي سرسبز ایل/ مردمان خوب و یكرنگ و اصیل/نان و دوغ و پونه و كشك و كره/ آغل بزغاله و میش و بره/ كاش برميگشت دوباره مشك دوغ/خسته ايم از دوره رنگ و دروغ!
دانم برم من شکایت کجا
نظرات شما عزیزان:
گرفتند زما مهر و لطف وصفا
جز ایام شادی وایام غم
برادر نبیند دگر روی. هم
گمانم که این خط همراه ما
عوض کرده هم خط وهم راه ما
زمانی که همراه امد. به دست
دگر. قوم و خویشی از هم گسست
به هنگام خواب وبه وقت نشست
فقیر و غنی. جمله گوشی به دست
درختی که خشکید چند ریشه. را
سراغش تبر گیرد. وتیشه را
چو ریشه جدا شد ورفت از درخت
بیفتد به بادی. ان هم نه سخت
به لفظ محلی. بگم. یک کلوم
که تیمور کجا و کجا مش غلوم
برچسبها: تیمور خوبیاریکوهمره سرخی